آیا تضمین های امنیتی غرب به کشورهای دیگر از اعتبار برخوردار است؟

درس های مهم جنگ روسیه و اوکراین؛ / بی اعتباری تضمین های امنیتی غرب در جنگ روسیه و اوکراین به اثبات رسید

پس از توافق ۱۹۹۴ که در آن نهادهای بین‌المللی در ازای خلع سلاح هسته ای به اوکراین تضمین‌ های امنیتی دادند آنها نتوانستند به وعدهٔ خود وفا کنند. در چنین شرایطی کشورهایی نظیر ایران چطور می‌توانند جرأت کنند و دربارهٔ امری جدی با کشورهای غربی مذاکره کنند یا به امید دریافت تضمین خود را خلع سلاح نمایند، آن هم وقتی وعده‌ به کشورهایی که داوطلبانه خلع‌سلاح شده‌اند نقض شده و تضمین‌های ارائه شده بی‌دوام بوده‌اند؟

به گزارش «مردّا»، “هِریهوری نِمیریا” رئیس کمیسیون امور خارجه مجلس اوکراین درباره جنگ اوکراین و روسیه در پاسخ به سؤال یورونیوز گقت: مسئلهٔ ما در ارتباط با عملکرد پوتین و جنگ روسیه و اوکراین، فاصله و زمان نیست، بلکه نتیجه‌گیری درست و درسی است که باید آموخت. و اینجا دو درس ارزشمند نهفته است.

 

نتیجه‌گیری و درس اول این است که روز ۲۴ فوریه سبب‌ساز اتفاق مهمی شد؛ یعنی هیچ نقطهٔ خاکستری‌ای در هیچ جای اروپا باقی نماند. نقاط خاکستری کجا هستند؟ کشورهای مابین روسیه و اروپا. سیاستمداران در دوران جنگ سرد از خود می‌پرسیدند که نقش این کشورهای میانه چه باید باشد، آیا باید پل باشند یا منطقهٔ حائل یا چیز دیگری؟ اما خود این واقعیت که فنلاند و سوئد با آغاز جنگ خواستار پیوستن به ناتو شدند گویای آن است که نمی‌خواستند در خلأ امنیتی مابین اروپا و روسیه قرار بگیرند، و این نکته برای بقیه کشورها درس بسیار مهمی است، نه تنها برای اروپا بلکه برای مناطقی نظیر حوزهٔ اقیانوس آرام.

 

دومین نتیجه و درسی که باید آموخت ارزش چیزی است که «تضمین امنیتی» خوانده می‌شود. این نکته برای اوکراین بسیار مهم است. چراکه در سال ۱۹۹۴ اوکراین با پیوستن به پیمان منع توسعهٔ تسلیحات هسته‌ای سومین انبار بزرگ سلاح‌های اتمی جهان را تسلیم کرد، انباری که از ذخایر هسته‌ای چین و بریتانیا و فرانسه روی‌هم بزرگتر بود. این خزانه شامل ۲۰۰۰ کلاهک هسته‌ای، ۱۷۶ موشک قاره‌پیما، ۴۴ بمب‌افکن استراتژیک و ۲۵۰۰ سلاح تاکتیکی هسته‌ای بود. همهٔ اینها به روسیه منتقل و منهدم شد و اوکراین درعوض طی یک یادداشت همکاری در بوداپست نوعی «تضمین امنیتی» دریافت کرد که به امضای سران وقت روسیه و آمریکا و بریتانیا یعنی بوریس یلتسین، بیل کلینتون و جان میجر رسید. ولی با این وجود جنگ آغاز شد و اوکراین اعلام کرد که در زمینهٔ امینت و تمامیت ارضی و حاکمیت خودش تضمین‌های امنیتی دریافت کرده، اما یکی از امضاکنندگان همان تضمین به اوکراین حمله کرد. و نهادهای بین‌المللی که تضمین‌کنندهٔ امنیت ما بودند نتوانستند به وعدهٔ خود وفا کنند. اما سابقهٔ این موضوع به اوکراین محدود نمی‌شود. چطور می‌توان جرأت کرد و دربارهٔ امری جدی با کشورهایی نظیر ایران و کرهٔ شمالی مذاکره کرد یا تضمینی به آنها داد، آن هم وقتی وعده‌ به کشورهایی که داوطلبانه خلع‌سلاح شده‌اند نقض شده و تضمین‌های ارائه شده بی‌دوام بوده‌اند؟ بنابراین درس‌ها اینهاست. و تا وقتی این درس‌ها را یاد نگیریم، نه‌تنها اوکراین بلکه همهٔ ما محکوم به تکرار همین وضعیت به‌صورتی زشت‌تر و هولناک‌تریم.

 


 

اجرای طرح مورگنتاو در اوکراین توسط روسیه