با یک نگاه منصفانه و واقع بینانه

فقر و محرومیت از عوامل بی اعتمادی اجتماعی و نفاق و گسست ملی

گسترش دامنه فقر و پیامدهای زیانبار آن یعنی همان بیکاری، فساد اجتماعی، طلاق، اعتیاد، افسردگی، خشونت، پرخاشگری و بالاخره گسست خانواده ها و بی اعتمادی به کارآیی نظام خواهد بود.

به گزارش “دیدبان انقلاب” در یادداشتی از عباسعلی کوشکی؛ بر اساس نظرات کارشناسان و صاحب نظران ذیربط عامل عمده بروز اینگونه جرایم و آسیب های اجتماعی و رواج روزافزون آن در جامعه مسئله فقر و بیکاری است.

هرچند دولت موضوع رفع فقر، محرومیت و حل مشکل بیکاری را بعنوان اصلی ترین دغدغه

خود عنوان نموده اما باید توجه داشت که حل اساسی این معضل با اتکای صرف به توانمندیها و اقدامات دولت عملی نبوده و نیازمند عزم و ارده ملی به ویژه همراهی و همکاری تمامی قوای سه گانه و نیز وحدت و همراهی همه ی نخبگان و جناههای سیاسی قدرت در کشور می باشد بعنوان یکی از مهمترین راهکارها در این راستا می توان از تهیه و تصویب طرح ها و لوایح کارگشا و زمینه ساز به منظور ایجاد بستری مناسب جهت جذب سرمایه های بخش خصوصی و تامین امنیت سرمایه آنان بویژه سرمایه داران ایرانی که در خارج از کشور بسر می برند و دل در گرو وطن و هموطنان خود دارند و وارد کردن آنها در چرخه اقتصاد و تولید با هدف حل مشکلات و ایجاد اشتغال مولد و خشکاندن ریشه فقر و نا بهنجاریها نام برد.

 

بدون تردید پیش نیاز سرمایه گذاری بخش خصوصی تصویب قوانین و مقرراتی است که متضمن امنیت سرمایه گذاری داخلی و خارجی باشد تا بدین وسیله زمینه اطمینان و اعتماد الزم را برای سرمایه دارانی که قصد سرمایه گذاری در کشور دارند فراهم آورد تا آنها نگرانی و خوف از دست رفتن سرمایه های خود را نداشته باشند. باید قبول کرد که هر روز که از حاکم بودن وضعیت موجود بگذرد تنها چیزی که برای مردم حاصل می شود گسترش دامنه فقر و پیامدهای زیانبار آن یعنی همان بیکاری، فساد اجتماعی، طلاق، اعتیاد، افسردگی، خشونت، پرخاشگری و بالاخره گسست خانواده ها و بی اعتمادی به کارآیی نظام و مهمترین عامل از عوامل بی اعتمادی اجتماعی و نفاق و گسست ملی خواهد بود.

 

با یک نگاه منصفانه و واقع بینانه به تمامی جرایم و بزهکاری ها و ناهنجاریهای اجتماعی که تاکنون کسی در صدد ریشه کنی آنها با روش های اصولی و کارساز بر نیامده چگونه می توان انتظار داشت که جامعه روز به روز از نظام و انقالب فاصله نگیرد؟

با تاکید بر اینکه برخورد با بزهکاریها، روش های ضد ارزش و نابهنجاریها با شیوه های قضایی و انتظامی به منظور برقراری نظم و امنیت در جامعه ضرورت دارد اما همچنان این سوال باقی می ماند که تا کی می توان شاهد سکوت جوانی که به رغم داشتن تحصیلات عالیه شاهد هزار و یک درد و رنج ناشی از بیکاری از یک سو و وجود تبییض در توزیع امکانات از سوی دیگر هست و

یا معلمی که امروز داشتن فرزندان تحصیلکرده ی بیکار قدرت و توان تامین معیشت روزمره خانواده را با حقوق ناچیز خود از  دست داده و یا بازنشسته مستمری بگیری که پس از ۳۰ سال خدمت به کشور و جامعه با دریافتی ناچیز خود زیر خط فقر مطلق به سر می برد و یا آن کارگری که حقوق دریافتی اش حتی تکاپوی پر کردن شکم خانواده اش را نمی دهد بود تا کی می توان

مسایل و مشکلات را با وعده های غیرعملی حل و فصل کرد؟ بی تردید پاسخ ملتی که به خاطر پیروزی و پایداری انقلاب از  جان و مال خود هزینه کردند و خون ها نثار این انقلاب و حفظ نظام نمودند، این نیست که عده ای از شدت فقر به کارهای ناصواب کشیده شده و یا در اثر استیصال کانون های گرم خانواده هایشان پاشیده شود! به هر حال در این بحبوحه زمانی و شرایط موجود این امر به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر ایجاب می کند که تمامی دولتمردان، صاحبان پست و منصب و قدرت از هر جناح و گروه سیاسی و در هر جایگاهی که هستند چاره اندیشی اساسی و اقدامات عملی از تمامی اختلافات، تخریب و سنگ اندازی و تفرقه و نفاق به جد دست کشیده و با همدلی و همصدایی و همکاری و یاری رساندن به دولت دست در دست هم نهند و با انسجام و عزم و اراده ی قوی و خلل ناپذیر با بهره گیری بهینه از داشته ها و سرمایه ها و ثروت ارزشمند کشور در حل و رفع و فقر و محرومیت جامعه جانانه همت نمایند وگرنه در گردابی خواهیم افتاد که راه نجاتی باقی نخواهد ماند.



“امید که این اندرز دلسوزانه بکار افتد.”
“عباسعلی کوشکی”