تحلیل بایدها و نبایدها در آستانه دور دوم از چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران

حفظ جمهوریت نظام یا انتخاب اصلح / در مواجهه با دوقطبی انتخاباتی چه کنیم؟

در پی نتایج حاصله از آراء مردم و کشیده شدن چهاردهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری ایران اسلامی به دور دوم، رسانه MARADA.IR یادداشتی از ابراهیم زنگنه حاوی تحلیلی راهبردی از عملکرد کاربران فضای مجازی و بایدها و نبایدهای رفتار سایبری در این ایام را منتشر می نماید.

به گزارش دیدبان انقلاب؛ به نقل از یادداشتی از ابراهیم زنگنه، کنشگر رسانه ای مازندران، در حالی که همه فعالان فضای مجازی امیدوار بودند ۸ تیر ماه ۱۴۰۳ نتیجه انتخابات معین شود تا از زیر بار فشار کار در فضای انتخاباتی خارج شوند، نظرسنجی های بی اعتبار و غلط موجب تعیین راهبرد دور از منطق از سوی جریان منتسب به انقلابی گری گردید و با عدم اجماع میان دو کاندید مطرح این جریان، قافیه را به رقیب منتسب به اصلاح طلبی باختند و هرچند انتخابات به دور دوم کشیده شد و در ظاهر همچنان فرصت باقی است اما نه تنها کشور را در فضای دوقطبی سنگینی فرو بردند بلکه آمارها نشان داد با وجود تمامی رویکردها و عملکردهای به ظاهر از روی تدبیر و تدبر، نه تنها منجر به افزایش مشارکت نسبت به دوره قبل نشد بلکه سهم رأی دهندگان سبد اصلاحات افزایش یافت که در جای خود تحلیل هایی را از سوی دو جریان به همراه داشت ولی یکی از دیگری گمراه کننده تر بودند.

 

 

بیانات رهبر انقلاب درباره مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری

 

 

سردبیر تشکل جهادی رسانه ای دیدبان انقلاب در این مجال با هدف ژرف اندیشی جبهه فرهنگی ، سیاسی و در امتداد آن بویژه فعالان سایبری منتسب به نیروهای انقلاب، یاداشتی بصورت سربسته به بدور از موشکافی و تنها با طرح چند آمار و پرسش و پاسخ به مسئله با رویکرد فراجناجی نگاهی به عرصه انداخته و قلمی چرخانده که به شرح ذیل می باشد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اینجا عرصه و میدان بازی هایی که در آنها پهلوانان و نخبگان علمی و سیاسی و نظامی و جهادگرانمان را در آنها به میدان می فرستیم نیست.

اینجا سرنوشت همه عرصه ها و میدان ها و جبهه ها و کل ساختارها و ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و بلکه فراتر از آن ، آتیه ملت ایران در بعد تاریخی و فرا سرزمینی بسته به هویت بخشی به جمهوریت نظام دارد که تنها با آمدن مردم پای صندوق های رأی معنا پیدا می کند.

 

 

با ارزشترین کار ما به عنوان فعالان رسانه و فضای مجازی، امیدآفرینی در دل جامعه است، جامعه ای که هرچه پیشتر می رود جمهوریت دشمن بیش از همیشه بر طبل ناامیدسازی مردم می کوبد تا شاید از مقطع انتخابات که قله مردم سالاری نظام است، نتیجه ای معکوس به نمایش گذاشته شود، این را می گویم چراکه برای اولین بار مواجه هستیم به عددی نزدیک به ۶۰ درصد واجد شرایط نقش آفرینی که رأی آنها در انتخابات ۸ تیر خاموش بود.

 

این درحالیست که در مقایسه ای بین چهاردهمین دوره که ۴۲ درصد مشارکت کننده داشت با سیزدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری که با مشارکت ۴۸ درصدی همراه بوده، اینبار نه تنها با ۶ درصد ریزش مشارکت مواجه شدیم بلکه  بیش از  ۳۰ درصد رشد آراء جناح منتسب به اطلاح طلبان را هم نظاره گر بوده ایم که بدور از تعصب و بهانه جویی، این یعنی نه تنها در جذب و جلب مشارکت رأی های خاموش دوره قبل ناکارآمد بوده ایم و ریزش داشته ایم بلکه در همین تعدادی که همت کردند و پای صندوق رأی آمدند هم، شاهد کوچ از سبد منتسب به انقلابی گری  به سبد رقیب بوده ایم و از آنجاکه در بین آنها همه نوع قشر و گرایش و تفکری موجود است لذا بازنگری در تمامی روش های علمی و عملی جذب حتی نسبت به ظرفیت های سنتی و پای کار جبهه انقلاب را ضروری می توان ضروری فرض کرد.

 

به سهم سبد هر نامزد در انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ نگاهی بی اندازید، اگر در بهترین شرایط ۳۰ درصد از آراء را در سبد جبهه انقلاب فرض کنیم و ۱۰ درصد را در سبد اطلاح طلبی و دو درصد را هم باطله و متفرقه و نزدیک به ۶۰ درصد را هم آراء خاموش با انگیزه های سیاسی یا بی انگیزه از روی ناامیدی، حال باید حساب کرد که چند درصد از این ۳۰ درصد سهم سبد انقلابیون از نتیجه عملکرد سایبریون جبهه اتقلاب است و البته چند درصد از ریزش ها هم متوجه همین عملکردهای انقلابی ها و یا انقلابی نماها است. (انقلابی کسی است که زیست انقلابی دارد، متخصصی است متعهد به کارآمدی در این جبهه و متعهدی است کارآمد در عرصه های تخصصی نه آنکه فضای انقلابی گری را معبری برای دست یابی به اهدافی دیگر قرار می دهد و نه افرادی که صرفاً در دستگاه ها و نهادها شاغل هستند.)

اینجا باید به چند جمله دارای مفهوم کاربردی در فضای کار فرهنگی تربیتی، بویژه در عرصه رسانه و تولید و توزیع محتوا اشاره کنم، واژه جمله هایی مانند: گل به خودی ، عدم دورازه بانی محتوا ، پاس گل دادن به جریان مقابل ، نیاز سنجی محتوا بر اساس مخاطب شناسی ، ذائقه سنجی و نمونه های دیگری که حتی در شرایط عادی هم اهمیتی به آنها نمی دهیم (اهمیت واقعی نه در حد حرف و گزارش) چه برسد در بحبوحه فضای انتخاباتی …

 

با وجود تمام تلاش ها، آنچه برای سبد رأی منتسب به انقلابی گری به ارمغان آورده ایم چقدر است و چرا؟

اساساً دنبال که و چه هستیم و راه موفقیت که بماند بلکه راه پیشگیری از عملکرد منجر به ریزش های بیشتر چیست و چگونه است؟

در حال حاضر اکثر فعالیت ها در کدام میادین بازی صورت می گیرند و میدان بازی اصلی که اکثریت رأی خاموش در آن اثر می پذیرند کجاست؟  ما در آنجا هستیم ؟  اگر هستیم چه می کنیم؟ اگر نیستیم ، چرا نیستیم و آیا با توجه به سطح سواد رسانه ای حاکم بر اقشار پای کار، بهتر است باشیم یا نباشیم؟!

 

 

حالا که به اینجا رسیدیم همواره این نکته را مد نظر قرار دهیم که هدف اول ما جلب مشارکت حداکثری است، یعنی امیدوار کردن مردم به اهمیت و اثر حضورشان پای صندوق های رأی با هر دیدگاهی که داشته باشند و به میدان آوردن آنها در صحنه انتخابات و دوم هم توجه دادن به ملاک های انتخاب اصلح است که همواره باید با ذهنی پویا و خلاق به این نکته توجه داشته باشیم که مفهوم اصلح برای هر نظام فکری تداعی کننده معنای متفاومت می تواند باشد و چهره منتخب اصلح برای او با چهره منتخب اصلح از منظر من و تو متفاوت است کما اینکه در دور اول انتخابات این وضعیت را در میان حامیان و طرفداران دو کاندید همسو منتسب به جناح انقلابی گری شاهد بودیم.

 

لذا تعبیر اصلح در هر نظام فکری متفاوت است به این معنی که همان ملاک های قابل قبول برای پذیرش اصلح بودن یک نامزد، برای فردی با نظام فکری الف می تواند نامزد X باشد و برای فردی با نظام فکری ب می تواند نامزد Z باشد که اگر بجای X و Z هم نفرات دیگری بیایند و همان شعارهای همسو با نظامات فکری شخص را بدهند، انتخاب او خواهند بود و تغییر این نگرش ها کاری نیست که در گرماگرم فضای انتخاباتی بتوان در آن خللی ایجاد کرد و روی آن تأثیر چشمگیری گذاشت بلکه نیاز به کار حساب شده میان مدت و بلند مدت فرهنگی تربیتی دارد که اغلب در ابعاد بین نسلی تعریف می شوند.

 

فراموش نکنیم که هر دوره از انتخابات با ریزش درصدی از واجدین شرایط رأی دادن مواجه هستیم که بیشترین دلیل آن نا امیدی بخشی از جامعه در امکان تغییر شرایط بویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی با تغییر ریاست جمهوری است لذا امیدآفرینی از نوعی که موجب ترغیب مردم برای حضور در صحنه انتخابات و آمدن پای صندوق رأی و باور به امکان تأثیرگذاری رأی هایشان و تعیین سرنوشتشان از طریق صندوق انتخاب شود  مهمترین وظیفه همه ما است و نتیجه چنین رویکردی می شود تحقق همان چشم انداز جلب مشارکت حداکثری و گرفتن مهر تأیید جمهوریت نظام از دستان مردم

 

همانطور که اشاره شد اینکه چگونه مخاطبی را راغب به مشارکت در انتخابات کنیم و پس از آن او را نسبت به منتخب اصلح، آگاه و هوشیار نماییم به عوامل بسیاری بستگی دارد که در این زمان اندک باقیمانده تا ۱۵ تیر ماه ۱۴۰۳ و با این سطح از عملکرد سایبری های جبهه انقلاب و در این جو شدیداً دوقطبی مگر نهایتاً روی چند درصد از مردم می توانیم اثرگذار باشیم.

آیا می شود کم و کاستی های طول و عرض فرهنگی اجتماعی و سیاسی اقتصادی قبل از فضای انتخابات را حتی با بهترین عملکردهای رسانه ای و … جبران کرد؟

 

سخن آخر اینکه: رسانه در تحکیم مردم سالاری کم جایگاهی ندارد و می بایست متناسب با میدان بازی و متناسب با جامعه هدف و مخاطب، بجای عمیق تر کردن دوقطبی سازی های متأثر از مطامع جناح ها، روی برانگیختن احساسات ملّت حول ایرانیت نظام و تببین مصلحت امّت حول اسلامیت نظام کار شود تا مخاطب نسبت به وظیفه ملی و تاریخی خود آگاه شود و بداند که یک ایرانی عیار بالا و یک مسلمان واقعی در این عرصه چه تکلیفی بر دوش دارد.

 

همچنین نسبت به ردپای رسانه ای و عمیق تر شدن شکاف های اجتماعی متأثر از دوقطبی های سیاسی بی توجه نباشیم و از مکتب شهید رئیسی عزیز درس بگیریم و به آن عمل کنیم و اخلاق را در همه حال لحاظ نماییم و اگر حرفی هم قرار است زده شود بی شک مردم پای صندوق های رأی خواهند زد تا جمهوریت نظام را به رخ جهانیان بکشیم.

 

پ.ن:  (چندی پیش برای حضور در گردهمایی تخصصی فعالان رسانه ای شرکت داشتم و تمام این موارد را در حین آموزش به اساتید حاضر در کارگاه هایی که چند روز به طول انجامید در قالب نقد نسبت به سرفصل های آموزشی شان عرضه کردم ولی نگاه اساتید به جامعه هدف بسیار سطحی بود و با وجود زبان کاملاً تخصصی و اصطلاحات و فنون کارشناسی اما باور داشتند که اکثریت مخاطبان هدف، گمراهانی بی بینش هستند که برای هدایت و آگاهی از صلاح خود تنها نیاز به یک تلنگر سطحی از طرف ما دارند! اما نتیجه انتخابات ۸ تیر نشان داد، تأکید بنده بر اهمیت نظام فکری افراد در تصمیم گیری هایشان بیش از این حرفها است و جای بحث وجود دارد که وقتی از نظام فکری می گوییم یعنی چه و تحت تأثیر چه عواملی مردم ما دچار متغیرهای اثر گذار بر مشارکت در صندوق سرنوشتشان شده است).

 

 

شکوه مردم سالاری دینی در نظام سیاسی ایران و جلوه گری جمهوریت نظام در پی نقش آفرینی مردم در انتخابات مبارک باد

 

 

 

تربیت فعال رسانه ای تراز انقلاب / سلامت رسانه در گرو عمق بخشی معرفتی جامعه رسانه ای

 

 

بهای تدوین قوانین عدالت محور و آزادی خواهانه / ای صاحب قلم حواست کجاست؟!

 

 

بد عادتی مسئولین در برقراری ارتباط با رسانه ها موجب مغفول ماندن کارآمدی آنها در جهاد تبیین شده است

 

 

حرمت شکنی در ایام محرم نمکی بر زخم دل داغدیده عزاداران حسینی (ع) / بیانیه

 

 

جایگاه پیوست رسانه ای دستگاه ها در مقایسه با نیاز جامعه مردم سالار